تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا


یکی از فانتزیام اینه که وقتی  سانتافه دیدم باعجله سوار شم
بگم چرا دیر اومدی :|
بعدش که راننده رو دیدم بگم : ااا ببخشید فک کردم بابامه !
بعد پیاده شم :lol:




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

لیوان آب ماله قدیما بود !

تو این دوره زمونه باید بگید : موس دستته بزار زمین بیا کار مهم دارم :) )






تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

ایرانسلم دیگه ترکم کرد

اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم

عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت حامد دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم…
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (۱۰۰۰متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت چی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

از جلوی پارک خونمون رد میشدم

دیدم یه دختــــــر خارجی دپرس داره عکس میگیره

رفتم جلو بهش گفــــــــتم : can u speak english?!

انگار دنیارو بهش داده بودن

با کلی شوق و ذوق گفت : Yeeeeees ,I caaaaaan!!!!!!

زدم رو شونــــــش گفتم :

” sorry , I can’t …




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

بدترین شکست عشقی عمرمو کلاس سوم خوردم

که فهمیدم جایزه ها رو مامانم می خریده می داده به معلما 

 




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

.

بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!

چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه

تازه شیرینیاتم خوردن !




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،

حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک

تو یخچال جا بدیم

باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!

.




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

عروس خانوم برای بار سوم عرض میکنم آیا وکیلم ؟
“رویای شبانه ی همه ی دخترا”




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟؟؟
گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟
گفت خداییش نه . ول کرد رفت …




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

.کمدمو باز کردم میبینم چندتا از لباسای برادرم قاطی لباسامه
به مامانم میگم اینا چرا اینجاست؟
میگه برادرت گفته اینا رو نمیخواد بدمش به مستحق!

من




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

.

یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه

 مدام بهانه می گیره به نظرتون اگه

بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب میشه!؟




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

بعضیا هستن اصن نمیشه دوسشون نداشت !

مثلا خودم




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

بچه بودم بابام گفت بشین موهاتو آلمانی بزنم. گند زد تو سرم مجبور شد از ته بزنه بعدش گفت طوری نیست حالا آمریکایی شد!!!




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

تقلید کار میمونه ... میمون جزو حیوونه!
مثلا اگه نمی گفتیم میمون جزو حیوونه فکر می کردن جزو حبوباته؟




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

رفتم 3تا ریکا خریدم داداشم میگه طعمش چیه؟؟




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

استاد داشت درس میداد اخر سر پرسید : کی نفهمید؟؟

من: من نفهمیدم.

استاد: میخواستی گوش بدی

من: کره خر!!

استاد: چی گفتی؟؟

من: میخواستی گوش بدی :دی

از کلاس اخراج شدم ولی کاملا ارزشش رو داشت :)




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

دیدین چی شد ؟

اومدم یه بوگاتی ویرون بخرم صاحبش سر یه حرف کوچیک دبه کرد ، 

همه چی رو اوکی کردیم فقط من گفتم پول ندارم 

بهش بر خورد !! 

 

کصافط معلوم بود فروشنده نیست




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

عاغای محترمی که میبینی دوس دخترت جواب تماست رو نمیده،دلیل نمیشه فک کنی در حالت خیانت به شماست...شاید گوشیش رو خونه اون یکی دوس پسرش جا گذاشته




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

دخدره زل زده تو چشای من

یه 10 ثانیه نگاش کردم دیدم از رو نمیره

هیچی دیگه رفتم عکس بعدی




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

یه روزی یه غولی به 3 نفر که دو نفرشون سیاه پوست و یک نفر دیگه سفید پوست بوده میگه یه آرزو کنین من

بر آوردش می کنم

سیاه پوست اول : من می خوام سفید شم

سفید پوسته می خنده . میگن چته میگه هیچی

سیاه پوست دوم : منم می خوام سفید شم

غول جفتشونو سفید می کنه بعد به سفید پوسته میگه تو آرزوت چیه؟

سفید پوسته میگه : این دو تا رو سیاه کن

سیاه پوستا




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

گرگه حامله میشه، بهش میگن چرا حامله شدی؟

میگه رفتم خونه شنگول و منگول ، گفتم منم مادرتون.

باباشون جدی گرفت




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

يك سال پولامو جمع كردم باهاش ماشين بخرم الان ميتونم باهاش 3 تا سطل ماست بخرم!‬






تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

یه برنامه ایرانی برای گوشیم دانلود کردم که وقتی موبایل کامل شارژ میشه بهت خبر میده ...

مام اینو نصب کردیم روگوشی و شب زدیمش به شارژ و گرفتیم خوابیدیم ...

رفقایی که شما باشین ساعت ۳ نصفه شب یهو دیدیم صدای فریاد یکی میاد میگه:
« بکش بیرون! بکش بیرون! »




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا
رفتم یه خط ایرانسل خریدم ، همراه اول بهم اس داده فکر نمیکردم یه روزی بیاد که بهم خیانت کنی . بای . ایشششش





تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

من موندم، مردم آمریکا وقتی با شرکت تو انتخابات مشت محکم تو دهن کسی نمیزنن،

با چه امیدی رفتن رای دادن؟




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

یک چینی با همسرش اختلاف داشت گفتم که با شما نیز در میون بزارم

 

مرد گفت : 玉被某日本游戏 商塑造成风尘

 

زن جواب داد: 无双》里,干脆从刘备关羽张

 

مرد جواب داد : 无双》里,干脆从刘备关羽张

 

و زن مجددا جوابش را داد : 反响。原版格林童 话中的血腥描写

 

بنظرتون حق با کیه؟ 




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

 

نمی دونم چرا خانوما پارک بانوان دارن ولی آقایون پارک بانوان ندارن

آخه این چه وضعیه آخه

چقدر تبعیض جنسیتی

بعدم میگن برابری حقوق زن و مرد

رسما دارن حقوق ما مرد ها رو پایمال میکنن

 




تاريخ : برچسب:, | | نويسنده : سانتانا

اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند،
رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟
دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده !
برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد